ملیکا جانملیکا جان، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره
زندگی مشترک من وبابازندگی مشترک من وبابا، تا این لحظه: 17 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

ملیکا جون ، قشنگترین هدیه ی خدا

هنر ،دوست یابی ، پاییز زیبا

1392/9/9 8:29
نویسنده : مامان منصوره
1,842 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به دوستای گلم و  نی نی وبلاگی های عزیزم...

چند روز پیش واسه گل دختری یک دفتر نقاشی جدید و چند تا برچسب خریدم ، به ملیکا جون گفتم اگه نقاشی قشنگی بکشید یک برچسب تو دفترت میچسبونم و اگه خیلی خیلی قشنگ بکشید سه تا برچسب تو دفترتون  میچسبونم ..

برچسببرچسب

این شد که خانمی نقاشی ای کشید که مامان و بابا رو انگشت به دهان کرد...

زیباترین خروسی که ما تو عمرمون دیدیم..

خروس

این هم دومین نقاشی ای که توی این دفتر کشیدید...البته به پیروی از من با استفاده از کاسه ، سر مدلتون رو کشیدید...مژه

دختر

 دیروز ملیکا تونست با کمک مامانی با دختر همسایه مون ،فاطمه جون ، دوست بشه...تقریبا از صبح تا ساعت 4 بعد از ظهر با هم بودند...

فاطمه و ملیکا

بعد از ظهر یکی دیگه از دخترهای  همسایه اومد و سه تایی بازی های جالبی کردند..اما وقتی ملیکا خوابش بیاد ، هیچ کاری جز گریه نمیکنه ...و این شد که دوستانش رو با گریه بدرقه کرد...

امروز هم برای ناهار به جنگل کوهسارکنده ی نکا رفتیم....

هوا خیلی خوب بود ، پاییز رو با چشمهای خودمون دیدیم...چشمک

خرگوش من

گل نازم

عروسکم

گل رزم

نازنینم

ماهم

نازم

جیگر طلا

 وقتی اومدیم خونه  از خستگی و فشار پایین  تقریبا میشه گفت غش کردم

 صدای ملیکا که هی میومد بالای سرم و در مورد نقاشی اش با من صحبت میکرد رو میشنیدم ولی چشمام باز نمیش..

وقتی بیدار شدم نقاشی قشنگی که ملیکا جونم کشید رو دیدم..دو تا گل تو دستای این دختر خانم دیده میشه....

ما تا حالا دماغ رو اینطوری یاد نداده بودیم ولی ملیکا اصرار داره که نقاشی اش به چهره ی آدمها نزدیکتر باشه...مژه

هنرمند

این یکی رو هم  کشید و فقط موهاش رو رنگ کرد  و چون خیلی خسته شده بود از بابایی خواست تا رنگش کنه...

نقاشی

 سر آخر هم از بنده خواستند تا یکی اش رو تو اتاق اسباب بازی هاش و یکی رو تو اتاق خواب بچسبونم...لبخند

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مامان شایلین جون
9 آذر 92 8:54
عزیزمممم چه نقاشیهای زیبایی کشیدی ملوس خانم.مامانی دخترت ماشالا هم نقاش خوبیه و هم اینکه خیلی خوب باهاتون همکاری میکنه و میذاره عکسای زیبا ازش بکشین.شایلین هیچوقت نمیذاره ازش عکس بگیرم.دائم یا ادا در میاره یا از جلو دوربین فرار میکنه. خوش بحالتون که پاییزو با تمام وجود درکش میکنید. ایشالا کانون خونوادتون همیشه مستدام و گرم و صمیمی باشه. از طرف من ملیکای نازنینم رو ببوسید
مامان منصوره
پاسخ
مرسی گلم بعضی وقتها جواب میده ولی بعضی اوقات نمیذاره دوربین رو تو دستم بگیرم چه برسه به اینکه بخوام ازش عکس بگیرم... ممنونیم از مهربونیتون
مامان آیسو وآیسا
9 آذر 92 17:56
آفرین به ملیکا چه نقاشی قشنگی چه عکسهای پاییزی زیبایی
مامان منصوره
پاسخ
مرسی خاله جونم
زینبی
9 آذر 92 20:39
سلام عزیزم واااااااااای چه نقاشی های خوشگلی کشیده قربونش برم. میگما عجب جای باصفایی بوده. خوش به حالتون.
مامان منصوره
پاسخ
سلام گلم چشماتون خوشگل میبینه خاله جون خیلی خیلی با صفا بوده عزیزم...واقعا جاتون خالی بود
زهرا
9 آذر 92 22:43
ملیکاجونم چه نقاشی های خوشکلی کشیده آفریننننننننننننننننن عکس های پاییزیت خیلی خوشکل شدن عزیزم بازخوبه که تواین وبلاگ هایه پاییزی میبینیم وگرنه اهوازکه پاییزنداره
مامان منصوره
پاسخ
مرسی خاله جون چه بد که پاییز ندارین در عوضش بچه ها کمتر سرما میخورن
مامی مهتا
10 آذر 92 16:23
چه نقاشی های قشنگی به به آفرین به دختر هنرمندمون ...چه جنگل زیبایی بهبه ... عکسهاتهممثل همیشه ماه بودن گلکم ...چه پاییز دلنوازی
مامان منصوره
پاسخ
مرسی خاله جووون واقعا پاییزش دلنواز بود ، جاتون خالی..
مامان الناز
10 آذر 92 16:35
عزیزم چه دخمل خشگلی چه نقاشیهای قشنگی همیشه به گردش
مامان منصوره
پاسخ
سلام مرسی ، آدرسی نذاشتید...
مامان نازنین جون
10 آذر 92 23:59
واااااااااااااااااااااااای خدای من....نقاشیهات خیلییییییی قشنگه خوشحال میشم با هم تبادل لینک داشته باشیم؟
مامان منصوره
پاسخ
سلام ممنونیم از مهربونیتون ما هم همینطور ، آدرستون صحیح نبود...
بهاره مامان الینا
11 آذر 92 8:43
واقعــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاً عالی نقاشی کشیدی خیلی تعجب کردم که این ها رو ملکیا جون می کشه من هم دوست دارم الینا یاد بگیره ولی الینا بیشتر خط خطی می کنه ملیکا جون آفرین
مامان منصوره
پاسخ
سلام خانومی ملیکا بعضی وقتها رنگ آمیزی میکرد ولی نقاشی نمیکرد... اون هم به خاطر سخت گیری های من و باباش تو رنگ آمیزی دیگه رنگ آمیزی نکرد و از ما میخواست تا نقاشی و رنگ کنیم... کمی که مطالعه کردیم متوجه شدیم وقتی بچه چیزی رو میکشه فقط باید تشویق بشه تا اعتماد به نفسش قوی بشه... این بود که ملیکا تو دو سال و 8 ماهگی با تشویق فراوون دوباره دست به قلم شد ... از حالا با الینا جونم کار کنید مطمئنا جواب میگیرید موفق باشید
✽ ستایـــِش فرشتـــه اـے از بِهشت ✽
11 آذر 92 10:02
دستت درد نکنه مامان منصوره مهربون ملیکا جون خریدات مبارکت باشن دخملی طلا چه نقاشی های خوشکلی میکشی یه کم هم یاد ستایش ما بده وااااااااااااای چه جنگلی ِ واقعاً میشه پاییز رو اونجا حسش کرد عکس ملیکا جون با کاپشن صورتی خیلی خوشکل شده مخصوصاً منظره پشتش که مملو درختان پاییزیه
مامان منصوره
پاسخ
مرسی خاله جونی ستایش جان خودشون استادن واسه ما هم خیلی جالب و زیبا بود...انشاالله که شما هم پاییز دارید ..زهرا جون از اهواز میگفت که پاییز ندارن مرسی منصوره جونم
امو اصغر
13 آذر 92 17:35
سلام عمو جون....مثل همیشه زیبا کشیدی....نمرت عالیه.
مامان منصوره
پاسخ
مرسی عموجون
سنا
24 آذر 92 23:12
مامان منصوره
پاسخ
سلام آدرس نذاشتید
مریم مامان پرنیا
25 آذر 92 17:24
استعدادت بی نظیر خالهههههه...من اگه جای مامانت بودم همه ی برچسب هارو می چسبوندم .................
مامان منصوره
پاسخ
مرسی خاله جون تموم برچسبها رو همون موقع به متد مختلف ازم گرفت خاله جون
مامي كيانا
9 دی 92 9:04
مناظر خيره كننده نقاشي ها رو كه نگو ما كه انگشت به دهام مونديم خيلي تو نقاشي مليكا جون با استعداد اينو جدي ميگم خروسه رو خيلي خوب كشيده
مامان منصوره
پاسخ
آره طبیعت زیبایی بود ما هم بسکه دوست داشتیم ، سه هفته است آخر هفته ها به اونجا میریم مرسی عزیزم،لطف دارید