ملیکا جانملیکا جان، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره
زندگی مشترک من وبابازندگی مشترک من وبابا، تا این لحظه: 17 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

ملیکا جون ، قشنگترین هدیه ی خدا

عید غدیر و مراسم عقد خاله فاطمه جون

عید غدیر امسال مصادف شد با مراسم عقدکنون خاله فاطمه جون ملیکا...آخرین مجرد خونمون.. از شب قبل خاله ملیحه ی عزیز به اتفاق خانواده و دختر خاله های گل ملیکا از اصفهان اومدند و به جمعمون پیوستن... خونه ی مادرجون مثل سابق پر شد از صدای همهمه ی بچه ها.. یادم رفت از ملیکا جونم و سفره ی عقد عکس بندازم... و تنها عکسی که تونستم با حذفیات برای وبلاگش آماده کنم همین بود ظهر روز 23 ام  عضو جدید خانواده (عمو حسین ملیکا) ما رو به پلاژ دعوت کردند و تا غروب 24 ام اونجا بودیم...جاتون خالی خیلی خوش گذشت .. ملیکا جون به اتفاق دخترخاله ی عزیزش نیوشا خانم همین که رسیدیم بساط شن بازی رو مهیا کردند و حسابی مشغول بازی شدن لط...
2 آبان 1393

اسپه او

چیزای زیادی در مورد قشنگیهای  ییلاق اسپه او ( به مازندرانی اسپه : سفید و  او : آب ) شنیده بودیم  و خیلی دلمون میخواست به اونجا بریم... بالاخره قسمت شد ؛ تدارکات سفر مهیا شد و به اتفاق خانواده ی پدری ملیکا جون به اونجا رفتیم بعد از ظهر حرکت کردیم و تا گرگ و میش هوا به روستای شیرداری رسیدیم وشب رو در خونه ی یکی از دوستانمون گذروندیم.. میشه گفت دومین شب سرد عمرم رو تو این خونه گذروندم ... فردا صبح زود بیدار شدیم و کوله پشتی هامون رو جمع کردیم و وسایل غیر ضروری رو تو همون خونه گذاشتیم مسیر از وسط رودخونه بود و با نیسان بیشتر مسیر ؛ تقریبا تا نزدیکی های آبشار  رو رفتیم و ماشین رو تو رودخونه گذاشتیم و پی...
11 شهريور 1393
1