ملیکا جانملیکا جان، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره
زندگی مشترک من وبابازندگی مشترک من وبابا، تا این لحظه: 17 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره

ملیکا جون ، قشنگترین هدیه ی خدا

عروسی دایی جون محسن

1392/12/19 0:41
نویسنده : مامان منصوره
1,136 بازدید
اشتراک گذاری

روزهای قشنگی وسط  اسفند 92  برامون سپری شد ، خدا رو شکر که همه چیز عالی و خوب بود..

عروسی تو دو شب برگذار شد ...

برای شب اول هر کار کردم تا ملیکا جون عصرش بخوابه نخوابید و زیاد سرحال نبود خمیازه

اما با همون حالی که داشت میخواست بیدار باشه و تمام شب عروسی رو ببینه

 عروسکم

 

اما شب دوم که خانمم کولاک کرد و همه ی شب رو به پایکوبی به سر بردمژه

ماه من

اما هر کاری کردیم تو این عکسها نخندید...شاید به خاطر حضور فیلمبردار بوده...

عکسهای این پست با دوربین آماتور گرفته شده که همزمان با دوربین حرفه ای  هم گرفته میشد ، انشاالله در اسرع وقت عکسها رو از آتلیه میگیرم و آپلودش میکنم.....

البته این عروسی یک حسن بزرگ دیگه هم داشت و اینکه بعد از چند ماه خواهر زاده های گلم رو دیدم..

از راست ملیکا جون ، آوینا جون و نیوشا جونم

گلهای زندگی

خدا رو شکر به خاطر همه ی داده ها و نداده هاش...

پسندها (1)

نظرات (11)

مامان رها
19 اسفند 92 14:40
مبارکه مبارک ماشالا چقدر عروسکمون ناز شده.خدا حفظش کنه مرتب به وبلاگتون سر می زنم اما ببخشید اگه دیر به دیر نظر مینویسم.همش بخاطر اینه که رها متوجه نشه من دارم تایپ می کنم و نیاد سراغ لپ تاپ.
مامان منصوره
پاسخ
مرسی گلم فدات شم ممنونم از مهربونیت گلم دقیقا این روزها رو ما هم سپری کردیم و کاملا درکت میکنم عزیزم دوستتون داریم
مامان ياسمين
19 اسفند 92 18:14
مباركه عزيزم، انشاء ا... خوشبخت بشن، اين دخملي ما چقده ناز شده ماشاءا... مثل ستاره ميدرخشه
مامان منصوره
پاسخ
مرسی گلم ممنونیم از محبتتون
سنا
20 اسفند 92 1:34
امیدوارم لحظه لحظه ی سال 93 هم براتون پر از شور و نشاط باشه. همیشه به عروسی و شادمانی باشین
مامان منصوره
پاسخ
همچنین برای شما ممنونم دوست جونم
مامانی امیرعلی جون
20 اسفند 92 20:50
ایشالا همیشه به شادی و عروسی باشید واااااااااااااای خدا ملیکا جون چقدر ناز شده مخصوصا شب دوم چه لباس خوشجلی منم میخوام موهاشو خودت درست کردی؟؟
مامان منصوره
پاسخ
ممنونم فاطمه جونم چشماتون قشنگ میبینه قابلی نداره خاله جونم نه خواهر وقت نشد ...
دخمل جیگرطلا
21 اسفند 92 12:35
ای جانم چه خانومی
مامان منصوره
پاسخ
مرسی دوست عزیزم
زینبی
24 اسفند 92 16:50
سلام گلم. وااااااااااییییییی ماشالله چه ملی جونم ناز شده. افرین به مامان هنرمندش که اینقدر ناز موهاشو درست کرده. دست هنرتم دیدم منصوره جونم. عالی بود
مامان منصوره
پاسخ
سلام عزیزم ، چشماتون قشنگ میبینه با این توصیفی که از من کردی روم نمیشه بگم وقت نبود که درست کنم ،... برای جشن اول ، خودم ساعت 2 نوبت آرایشگاه داشتم و قرار شد تا ساعت 4 آماده بشم و برم خونه بچه ها رو درست کنم اما متاسفانه تا ساعت 7 کارم طول کشید(به علت ازدحام جمعیت) و ملیکا رو هم یکی از دوستام همونجا درست کرد... اما برای جشن دوم (لباس بنفشه)تا ساعت 3 و نیم تو خونمون جشن اصلاح کنون داماد بود که مثل روز قبل نتونستم برسم و ملیکا رو درست کنم
زینب دوست کلاس فنیphp
25 اسفند 92 19:07
مبارکاباشه هرچن دیره.چ نازشده دترنازت اشاله عروسی ملیکاجانت
مامان منصوره
پاسخ
سلام زینب جون ممنونم از مهربونیت
✽ستایـــِش فرشتـــه اـے از بِهشت✽
26 اسفند 92 12:21
چه بادمجونی به این گل دخترم اومده ها خیلی لباسش خوشگله عروسکم مبارکش باشه عروسی هم مبارک
مامان منصوره
پاسخ
آره اول که لباس رو دیده بودم نپسندیدم ، بعد از پرو به خاطر رنگش انتخابش کردم ... مرسی آبجی جونم
✽ستایـــِش فرشتـــه اـے از بِهشت✽
26 اسفند 92 12:21
با آرزوی بهترین ها برای شما عزیزان پیشاپیش عیدتون مبارک اینم عیدی ما به شما http://s2.picofile.com/file/7718166127/tarahaan_ir_norooz_92_3_.gif
مامان منصوره
پاسخ
مرسی دوست جووووووووووووونم چه قدر خوشگل بود ، گذاشتمش رو دسکتاپ
زینبی
29 اسفند 92 8:18
فدا سرت عزیزم.
مامی کیانا
17 اردیبهشت 93 13:12
واي ماشالا اين لباس بنفش چقدر به مليكا جون مياد اين مدل موها خيلي خيلي بهش مياد شبيه بازيگرهاي هاليوودي شده موهاشو چكار كردي ؟ كف موس زدي؟ چه تفاهمي كفشهاي مليكاجون شبيه كفش عيد كيانا جونه
مامان منصوره
پاسخ
آره خودشم خیلی دوستش داره ...خصوصا دنباله ی لباسش رو.. مرسی گلم ، شب اول موهاشون رو فر مجیک کردند و خیلی این فرها ریز و خوشگل بودند اما شب دوم که لباس بنفشه تنش بود ، خیلی خسته و بی رمق بود و تو آرایشگاه خوابید ، فر شب اولش هنوز رو موهاش مونده بود ولی بازتر شده بود ، تو همون حالت خوابیده کمی موهاش رو از پشت دم اسبی بستم و بقیه اش رو روی شونه هاش ریختم ... با تور لباس هم دم اسبی رو بستم چه جالب ...چه تفاهمی....