ملیکا جانملیکا جان، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره
زندگی مشترک من وبابازندگی مشترک من وبابا، تا این لحظه: 17 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره

ملیکا جون ، قشنگترین هدیه ی خدا

درباره ملیکا.......

1391/8/21 16:26
نویسنده : مامان منصوره
6,508 بازدید
اشتراک گذاری

niniweblog.comچند روز پیش متوجه شدیم دست و پاهات به شدت سرد شده ، این موضوع دو روز طول کشید و هر چی از جوراب پشمی استفاده کردم یا دمای اتاق رو بالا بردیم تاثیری نداشت ..

روز دوم بهتر شده بودی و روز سوم الحمدلله کاملا خوب شده بودید...

با وجود اینکه پیش دکترت رفتیم و از شما چند آزمایش گرفتند ، اما هنوز متوجه علت این موضوع نشدیم ، انشاالله که چیزی نبود.

شکر

niniweblog.comاین چند روزه از آب و گل در اومدی و خودت چند بیت از شعرهات رو میخونی،قبلا مامانی میخوند و شما ردیف شعر رو تو هر مصرع میخوندید..

این هم شعر هایی که گل دخترم میخونه:

"تاب تاب عباسی   خدا منو نندازی

 اگه بندازی          بغل مامانی بندازی"

"قشنگ شدی گل شدی      مثل عروسک شدی 

گل من       تولدت مبارک"

niniweblog.comوقتی به ملیکا جون میگم نفست کیه : انگشت اشاره اش  رو به این ور انور تکون میده و میگه فقط باباییه...

niniweblog.comعاشق آبگوشت  و سیب زمینی سرخ کرده هستی..

niniweblog.comیکی دو هفته ای میشه که اسم چند تا از رنگها رو یاد گرفتی :آبی ، قرمز ، سبز ، مشکی ، سفید ،نارنجی ، زرد  و جدیدا بنفش و صورتی رو بعضی مواقع میگی گلم ...

niniweblog.comوقتی به مطب دکتر مقصود لو رفته بودیم دکتر طبق عادت همیشگی خواست بهتون بادکنک بده ، داشت قرمز میداد ولی شما با همون حالت گریان و ترسیده از دکتر گفتید : نه آبی...

niniweblog.comاز وقتی خاله ملیحه اومده بود شمال پیشمون عادت کردی رو پاهام میخوابی و با گوش دادن به آهنگهات که تو گوشیم ریختم خوابت میبره ، البته امشب برای سومین بار خودت خوابیدی در حالتی که حتما باید بغلت بگیرم ، این مدلی وقتی میخوابی که عصر اون روز نخوابیده باشی

niniweblog.comدیشب خیلی ناراحتت شدیم گلم  ، اواسط شب بود که با جیغ های ممتدت بیدار شدیم ، خیلی ترسیده بودم سریع محکم بغلت کردم و گفتم مامانی چی شد...؟با بغض و گریه گفتی:  گربه میخواد منو بخوره..............

از ترس چشمات رو هم باز نکرده بودی ، گفتم مامانی نگاه کن گربه نیست من و بابایی هستیم ، گربه رفت خونشون خوابید ، آروم شدی و مدام به پشت سرت نگاه میکردی..

فدای دل نازکت بشیم عزیزم

niniweblog.comچند روز پیش که با نیوشا جون تلفنی صحبت میکردم ، نیوشا میگفت میتونه با چت روم عکسهایی که براش میفرستم رو بگیره..

من هم در حالی که ملیکا به مکالماتمون گوش میداد گفتم : افرین شما دیگه خانم شدی ، انشاالله ملیکا هم مثل شما خانم بشه ..که ملیکا گفت : من خانمم..............

موندم چی بگم  ....

باورم نمیشد که دختر 22 ماهه ی من چنین درکی داشته باشه.

فوری گفتم آره گلم شما خیلی خانمید .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

قلندرزاده
17 آبان 91 16:37
طراحی و نقاشی اتاق بچه ، مهد و پیش دبستان و همچنین کلاس خصوصی شعر و داستان
09192632361
مامان ایلیا کاکل زری
19 آبان 91 15:40
سلام وای چه موهای خوش رنگ و نازی قوربونش بشم من خیلی نازه عروسکه ماشالا هزار تا ماشالا ایشالا که همیشه سالم باشی عزیزکم
maryam
23 آبان 91 16:32
سلام.مرسی مامان ملیکا جون که پیشمون اومدی.منم شما رو لینک کردم
مریم--------❤
30 آبان 91 13:29
ای جونم ملیکا خانومی مهربون خوشگل نانازی