جشن تولد
بعد ١٠ روز بالاخره روز جمعه ١٤ ام بهمن برای ملیکا جون جشن گرفتیم.
جشن رو خونه عزیز فهیما (مادر بابا مجید)گرفتیم.
جشن ساعت ١٤ تا ١٨ بود ، دمای هوا دیروز تا حالا خیلی سرد شده بود و به صفر درجه رسیده بود ، از بد ما درختی روی سیم برق میفته و برق محل به مدت یک ساعت (٢و نیم تا٣ ونیم)قطع میشه ، در مجموع جشن شادی بود..
با وجود هوای سرد ٨٤ نفر از ١١٢ نفر مدعووین اومده بودند...
بیشتر از نصف ١٠ و نیم کیلو کیک اضافه اومده بود...
بعد از صرف کیک هم مهمانها با ساندویچ اولویه و نوشابه پذیرایی شدند.
دست همه درد نکنه ، خیلی زحمت کشیدند...
وسط جشن ملیکا جون خوابید و بعد از ٢٠ دقیقه بیدارش کردم تا عزیز فهیما و مادرم هدیه هاشونو به دخترم بدهند..
لطفا برای دیدن عکسها به ادامه مطالب بروید
کیک تولد میکی ماوسی...
خاله مبینا و خاله فاطمه زحمت کشیدند و ریسه میکی ماوس و عدد یک رو درست کردند که در عکس معلومه ، عمه سمانه و عمه شیما هم زحمت نصب تزیینات رو بر عهده داشتند..
ملیکا جون زیاد سر حال نبود و نتونستیم عکسهای خیلی جالبی بگیریم، انشاالله تا آخر این ماه میبریمش آتلیه و با همین لباسها از دختر گلمون عکس میگیریم.
وسط مجلس هم که لج خواب داشت ...
عکس ملیکا و پسر های عمه شیما ...
عزیز فهیما و بابا بزرگ ابراهیم زحمت کشیدند برای ملیکا جان یک عدد النگو خوشگل خریدند
مادر و پدر عزیزم زحمت شیدند و به دخترم 50 هزار تومان هدیه کردند
عمه شیما و آقای صابری زحمت کشیدند و برای دختر نازم سرویس میز آرایش و آینه خریدند
خاله مبینا و آقای متولی زحمت شیدند و به دخترم 30 هزار تومان هدیه کردند
عمه سمانه و آقای احمدی زحمت کشیدند و برای دخترم عروسک خرسی خوشگل خریدند
عمه مائده و اقای کرامتی زحمت کشیدند و به ملیکا جان یک سکه ربع بهار آزادی هدیه کردند
دایی جون محسن و زندایی سما زحمت کشیدند یک دست لباس خیلی خوشگل برای ملیکا جان خریدند
دایی علی بابا جون و زندایی الهه زحمت کشیدند و یک استخر سر پوشیده به دخترم هدیه کردند.
بقیه مهمونها هم هدیه نقدی دادند..
دست همگی درد نکنه...