تولدت مبارک دختر نازم
پارسال همین موقع بود که مامانی شب رو تو بیمارستان سپری میکرد ، بغض مامان برای اینکه مجبوره شب رو بدون بابایی سپری کنه ترکیده بود و گریه های بی صداش قلبش رو به درد آورده بود ...
مامان نمیدونست که این لحظات تلخ جدایی از بابا میخواد به لحظات شیرینتر یا شیرینترین لحظات عمرش تبدیل بشه .........
عزیزم خدای مهربون مهربونی کرد و شما رو به من و بابایی هدیه کرد....
داشتم به بابا میگفتم کمکم کنه تا مطلبی برای سالگرد تولدت بنویسیم ، اما بابایی هم مثل من نمیتونه مطلبی کوتاه در شان شما پیدا کنه ...
تنها چیزی که من و بابایی میتونیم برات بنویسیم اینه که:
" دختر گلم آن چه هستي هديه خداوند به توست و آن چه مي شوي هديه تو به خداوند. پس بي نظير باش"
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی