بو....
دیشب بوران شدیدی اومده بود و هوا سرد شد ...
تو هوای سرد ملیکا جون زیاد میخوابه و امروز ساعت 11و 50 دقیقه بیدار شد.
ما هم بخاری رو روشن کردیم ،از این میترسیدیم که ملیکا به سمت بخاری بره ، به همین دلیل آموزش های بابایی و من در مورد اینکه بخاری خطرناکه به ملیکا داده شد...
به این ترتیب که هر وقت میخواست نزدیک بخاری بشه میگفتیم بو.....
چند دقیقه بعد دیدیم داره به بخاری نگاه میکنه و میگه بو...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی