ملیکا جانملیکا جان، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره
زندگی مشترک من وبابازندگی مشترک من وبابا، تا این لحظه: 17 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

ملیکا جون ، قشنگترین هدیه ی خدا

دریا ی بهاری

1393/3/7 1:21
نویسنده : مامان منصوره
1,655 بازدید
اشتراک گذاری

الان ساعت یک بامداده  ، خسته ام و فردا امتحان عملی پیرایشگر مو دارم ، میخواستم عکسهای غروب امروز که به دریا رفته بودیم رو  بدون متن تو این پست بذارم که ملیکا اومد پیشم و وقتی من رو سرگرم وبلاگش و عکسهاش دید گفت من میگم تو بنویس....

اینها جملاتیه که ملیکا پشت سر هم به من گفت  و من فقط تایپ کردم....تعجب

ملیکا گل من رفته بود دریا خوشحال بود میترسید از ماهی پاشو بخوره (نزدیک ساحل ماهی مرده ای بود که ملیکا ازش میترسید..)

سنبلم

ملیکا جون گل سنبل مامان منصوره رفته بود دریا میترسید آبتنی اش تموم بشه سرما بخوره ( دخترمون چند روزیه سرما خورده است..دکترشون هم گفتند که تا سه روز حمام نباید بره تا سینه پهلو نکنه )

11

ملیکا جون بگو بله ، ملیکا جون بگو بله ( این ریتم رو پسر عمه ها برای ملیکا میخونند)

ملیکا جون سنبل تو رفته بود دریا میترسید ماهی دستشو بخوره ، آبتنی هم کرده بود

عروسکم

ملیکا جون سنبل تو رفته بود دریا بدون کفش عکس گرفت ( تو این عکس ملیکا جون اصرار کردند که بدون کفش عکس بگیرند تا ناخن های لاک زده شون تو عکس پیدا باشه)

گلم ، سنبلم

اگه میدونستم انقدر تو نوشتن پایه هستی و کمکم میکنی احساساتت رو بنویسم حتما برای نوشتن متن وبلاگت ازتون کمک میگرفتم گل نازم

سنبلم

انشاالله از این به بعد..........

پسندها (14)

نظرات (6)

بهاره مامان الینا
7 خرداد 93 10:01
به به ملیکا خانم همیشه به تفریح ماشاءالله خودش دیگه وبلاگ نویس شده بوووووووووووووووووس
مامان منصوره
پاسخ
آره واقعا... مرسی بهاره جونم
niki
7 خرداد 93 18:05
سلام ملیکا جونییییییییییییییییییییییییییییییی منو یادته؟؟؟
مامان منصوره
پاسخ
سلام نیکی جونم خوبی عزیزم؟ یادمه وبلاگتون مشکلی براش پیش اومده بود ... برطرف شد؟
مامان فتانه
7 خرداد 93 23:08
عزیزم چه قشنگ گفته
مامان منصوره
پاسخ
مرسی عزیزم
مائده
8 خرداد 93 22:51
ای جوووونم عزیز دلم منه این ملیکا خانوممم بازیگر کوچولو نانازمونه امیدوارم هرچه زودتر ببینمتون
مامان منصوره
پاسخ
مرسی مائده جون
مامان مهلا
16 خرداد 93 19:37
مامان مریم
18 خرداد 93 1:22
عزیزم ..............چه جالب از این به بعد وبلاگت رو با ذوق وشوق بیشتری می خونم نازم...چون به زبون خودت می خوای بنویسی چه قدر زیبا گفتی و مامان جونتم واست تایپ کردش واقعا" زبون بچه ها چقدر شیرین منصوره جون عکس هاتم خیلی قشنگ بودن با اون ناخن های لاک زده ی رنگا با رنگت عاشقتم ملیکا جونم
مامان منصوره
پاسخ
واسه ما هم خیلی جالب بود مریم جون چشماتون قشنگ میبینه عزیزم ما هم دوستت داریم مریمی جونم