تولد در مهد کودک
امروز صبح با هماهنگی های انجام شده در مهد کودک ، برای ملیکا جون یک تولد کوچیک تدارک دیدیم.
چون من نتونستم برای جشن تو مهد باشم ، دوربین رو صبح به مربی ملیکا (رویا جون) دادم تا از این مراسم عکس بگیره...
ملیکا جون تو این 7 جلسه ای که به مهد رفته تونسته فقط اسم بعضی از بچه ها رو یاد بگیره
در عکس اول :
ردیف پشت (از سمت راست اولی : آریانا و از سمت چپ اولی : رقیه)
ردیف جلو ( از سمت راست دومی : شادن و از سمت چپ دومی : نگار)
در عکس سوم :
ردیف پشت ( سمت راست ملیکا : دانیال و سمت چپ ملیکا : حسین)
ملیکا با دیدن این عکسها شروع کرد به گفتن هر چی که در موردشون میدونست ..
گفت که فقط شادن و آریانا دوستهاشن
و اینکه حسین مدام خانم مدیر و رویا جون رو اذیت میکنه
گفت که تو عکس سوم ردیف جلو از سمت راست اولی با رقیه و نگار دوسته ...
در توضیح عکس سوم فرشته ی معصومم گفت که وقتی میخواسته عکس بگیره بچه ی سمت چپش (لباس مشکیه) نذاشت که دست ملیکا در حین عکس گرفتن رو شونه اش باشه همونطور که تو عکس هم پیداست.