ملیکا جانملیکا جان، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره
زندگی مشترک من وبابازندگی مشترک من وبابا، تا این لحظه: 17 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

ملیکا جون ، قشنگترین هدیه ی خدا

مشکلات تربیتی....

1392/7/9 1:16
نویسنده : مامان منصوره
1,443 بازدید
اشتراک گذاری

مدتیه وقتی به خونه مادر جون یا عزیز فهیما میریم بعد از مهمونی ، لج  و اصرار میکنید که با عمه جون یا خاله جون به خونشون بریدگریهگریهگریه

دیشب هم که خونه مادر جون بودیم اصرار کردید که با خاله جون مبینا برید و خونشون بخوابیدنگراننگراننگران

بابا مجید هم که مثل من مستأصل شده بود تصمیم گرفت دروغی رو سر هم کنه تا شما راضی بشید با ما به خونه بیاین..این شد که به شما گفت میخوایم به مهربان رود بریم...شما هم که عاشق مهربان رود هستید با ما اومدید و ما هم که ساعت 12 شب نمیتونستیم به مهربان رود بریم تصمیم گرفتیم که باز هم به شما دروغ بگیم و این توفیق اجباری رو به فردا موکول کردیم...اوه

این هم عکسهایی از این توفیق اجباری..

عروسک من

مدام این بادکنکتون رو گم میکردید ، من هم به دستاتون بستمش و خیلی هم خوشحال شدی که بدون هیچ زحمتی بادکنکت همراهت میاد...

دلبرم

دوستان عزیزم ، اگه میتونید کمکی در این مورد به خصوص به من بکنید ممنون میشمقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (23)

✽ ستایـــِش فرشتـــه اـے از بِهشت ✽
9 مهر 92 7:56
آخ نگو که ما هم بااین مشکل داریم دست و پنجه نرم میکنیم اون اوایل که خیییییلی بیشتربود ولی الان نسبتا کمتر شده انشالله که هر چه زودتر برطرف شه خیلی عکسهای رمانتیکی شدن عکسات خاله قربونت بره خیییلی دوستون دارم


مرسی خاله جون منصوره ی عزیزم
مامان شایلین جون
9 مهر 92 11:24
سلام چقدر ماشالا دختر ناز و ملوسی دارید خدا حفظش کنه. اگه اجازه بدید لینکتون میکنم شما هم دوست داشتید این کار رو بکیند.


لینکیدیمتون با افتخار
مامان آيسو وآيسا
9 مهر 92 16:27
واي عزيزم اين مشكليه كه همه مامانها دارن مخصوصا بين سن سه تا پنج سال...اگه برخورد جدي بكني بچه شرطي ميشه بايد راحتش بزاري اگرم رفت براش وقت تعين كن مثلا بگو اجازه ميدم فقط دوساعت باهاشون بري...ولي دركل مشكل خيلي حاديه منم همين طورم با آيسو شديدا سر اين مسيله درگيريم...
برا مليكا جووونم
عكسهاي گردش گل دخملي هم عاليه


ممنونم از این همه وقت گذاشتن و راهنماییهاتون
لطف کردی گلم
مامان ایلیا کاکلزری
9 مهر 92 22:27
سلام عزیزم خوبین ؟ اول یه اسپند واسه خوشگلم دود کنین ماشالا خیلی ناز شده دوست خوبم منم با ایلیا همین مشکلو داشتم اونقدر ازش ناراحت میشدم واذیت میشدم که نگو اما وقتی میومدیم خونه بهش میگفتم که کار خوبی نیستش و تو نباید بدون مامان شب جایی بمونی موقع برگشتن از مهمونی یا میبردیمش پارک یا هم مغازه وتو خونه هم باهاش حسابی بازی میکردم دو سه بارم گذاشتم بمونه ولی بعد یه ساعت مامانم زنگ زد که ایلیا تو رو میخواد و مشکلم یه ذره حل شد به نظرم این مساله هم تا 2 ماه حل میشه چون بچه ها که بزرگتر میشن به خونه خودشون بیشتر علاقه نشون میدن بازم پرحرفیمو ببخش


ممنونم از امیدواری هات عزیزم
زینبی
10 مهر 92 0:02
جانم عزیزم.
میگما منصوره جونم , نکنه این دوره آموزشیت باعث شده که کمتر واسه تفریحش تو خونه وقت بذاری نسبت به قبل؟


شاید همینطوره که شما میگین
ولی تمام سعی ام رو میکنم تا ملیکا تنها نباشه
نیکی
10 مهر 92 17:04
عزیز دلم چه ناز شدی تو این عکسا ملیکا جونم




ممنونم نیکی جوووووون
مهسا مامان نورا
13 مهر 92 21:33
عزیزخوشکلم قبول دارم و بهتون حق میدم ولی یادبچگی خودمون میافتم به نظرم که نه حتما ما هم همینجور بودیم مامی یه کم فکر کن زیاد فشار بهش نیار و سخت نگیر راه صحیح رو انتخاب کن البته قصد نصیحت ندارم پیشنهاد میکنم چون آخه حیف نیست این نازگلم از چشمای نازش اشک بریزه
ما اپیم


مرسی از مهربونیتون
زینبی
14 مهر 92 20:06
عزیزم کجایی؟
دلم تنگ شده واست.


مامان فتانه
15 مهر 92 10:56
مااومدیم بایه اپ جدید


اومدیم
مامي كيانا
15 مهر 92 12:17
واي چه قالب وبلاگ خوشگلي
مباركه


ممنونم عزیزم
مامي كيانا
15 مهر 92 12:20
چه توفيق اجباري زيبايي
كجا بهتر از مهربان رود
كيانا اين اخلاق رو نداره و بيشتر دوست داره بقيه بيان خونمون
ولي يكي از خواهرزاده هام از بچگي اين اخلاق رو داشت و الآن هم كه كلاس اول هنوز همين عادتو داره
شايد تو خونه به خاطر اينكه تنها و كسي همسن و سال خودش رو نداره دوست داره با بچه ها باشه
وقتي با هم هستيد باهاش صحبت كنيد كه اگه بره شما تنها و ناراحت ميشيد و ازش بخوايد هميشه كنارتون بمونه


ممنونم از کمکها و مهربونیهات مونا جونم
مامان ایسان
16 مهر 92 8:06
کاش کودک بودم تا بزرگترین شیطنت زندگی ام نقاشی روی دیوار بود ای کاش کودک بودم تا از ته دل میخندیدم نه اینکه مجبور باشم همواره تبسمی تلخ بر لب داشته باشم ای کاش کودک بودم تا در اوج ناراحتی و درد با یک بوسه همه چیز را فراموش میکردم
کوچولو روزت مبارک
قالبت هم خیلی خوشگل شده مبارکت باشه


مرسی عزیزم
مامان آيسو وآيسا
16 مهر 92 11:07
روزت مبارك مليكا جوووووووووونم


مرسی عزیزم
مریم مامان پرنیا
17 مهر 92 0:39
ای مامان بابای بلا............
فکر کردین به همین راحتی میشه سر بچه رو کلاه گذاشت.....عاقبتش همین توفیق اجباری نصیبتون میشه..... بابت این مو ضوع نگران نباش عزیزم ...یه چند صباحی بچه ها این طوری میشن بعد درست میشن


مرسی گلم
✽ ستایـــِش فرشتـــه اـے از بِهشت ✽
17 مهر 92 8:19
کاش ،دنیا همیشه کودک بماند و کودکانه ترانه های عاشقانه اش را لالایی شبهای بی خوابمان کند.

کاش دنیا به زیبایی روزهای کودکی میشد!

کاش کودکان صمیمیتشان را همچون دوستیهای بی ریایشان فراگیر میکردند.

کاش دنیا سراسر کودکانه میشد و ما کودک.

اگر کودک نبود، نه پدر معنا داشت و نه هیچ مادری بهشتی می شد.

شکوفه بهاری مامان و باباها روز جهانیتون مبارک


مامانی امیرعلی جون
18 مهر 92 17:59
سلام
مبارک باشه قالب جدید
خیلی خوشجله مثل خود ملیکا جون
من فکر میکنم چون ملیکا جون تو خونه تنهاست واسه همین دوست داره بره باید با چیزایی که دوست داره سرگرمش کنی
البته یه راه دیگه هم هست اینکه یه نی نی دیگه بیاری


سلام گلم ممنونم
لطف دارید
واقعا درسته همیشه دوست داره با ما بازی کنه و ما اکثرا همراهیش میکنیم
اما پیش میاد مواقعیکه نتونیم و وقت نداشته باشیم...
نه دیگه این روشش خیلی سخته ...
ساره دختر خاله نفس
19 مهر 92 13:07
سلام دوستان گلم
من از شما معذرت میخوام چون شاید 2هفته دیگه عکسای تولد نفس حاظر شه .ولی قول میدم تا خاضر شد بزارم.مرسی


سلام ما منتظریم
مامان فتانه
20 مهر 92 12:14
خانمی ایلین هم گاهی اوقات اینطوری میکنه و ما مجبوریم گولش بزنیم ولی بیشتر با حرف زدن قانع میشه و چند بار فرستادمش و شب وقت خواب منو میخواست الان هروقت که میگه من برم یادش که میارم من نیست پشیمون میشه


مرسی گلم باید مثل شما یکبار آزمایش کنم
مامان نورا خانم
20 مهر 92 20:56
وای ماشاله چه دختر نازی.چقدر حیف که جز 3 رتبه اول فستیوال نشده.از طرف من یه ماچ ابدارش کنید







مرسی گلم
ممنونیم از مهربونیتون
نیکی
21 مهر 92 16:15



مامی مهتا
30 مهر 92 10:57
فدای تو با این ژست گرفتنت ...
منصوره جون بگو کی این مشکل رو نداره ... با صبر و حوصله و حرف زدن زیاااااد یکم بهتر میشه


مرسی گلم از راهنماییهاتون
بهار
8 آبان 92 13:34
ملیکا جووووون خیلی دوست دارم تو خیلی خومشلی برات ارزوی بهترین هارو میکنم و امید وارم که همیشه موفق باشی با افتخار بهار جون



آدرسی نذاشتید گلم...؟؟؟
ما شما رو میشناسیم؟
مامان مهرسا
9 آبان 92 22:54
سلام عزیز خاله .متاسفانه از این سو استفاده ها زیاد میشه تو اینترنت فقط میشه یه کار کرد اونم رمز گذاشتن رو پستهاست، واسه اون مورد هم من فکر میکنم قاطع بودن کافیه و بچه وقتی ببینه این یه اصل کلیه ، دیگه اصرار نمیکنه،نقاشی ها خیلی ناز بودن بازم بفرستینش کلاس معلومه تاثیر داشته، شما باهاش برید و کنارش باشید تا به محیط عادت کنه، عکسای خارج از شهر هم عالی بود مثل همیشه


سلام خانمی
واقعا..
باور کن جواب نمیده ...چند بار با قاطعیت صحبت کردیم..جدیدا داریم به میلش رفتار میکنیم
اما حتی بعد از چند ساعت از رفتنمون هم دلش برامون تنگ نمیشه...
ممنونم از مهربونیتون