ملیکا جانملیکا جان، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره
زندگی مشترک من وبابازندگی مشترک من وبابا، تا این لحظه: 17 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

ملیکا جون ، قشنگترین هدیه ی خدا

مغازه اسباب بازی فروشی

1392/2/4 15:07
نویسنده : مامان منصوره
2,149 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز عصر با بابایی و ملیکا جون به بازار رفتیم .

چون از قبل به ملیکا جون گفته بودیم میخوایم به مغازه اسباب بازی فروشی بریم ملیکا خیلی مشتاق تر شده بود ، هر قدم که برمیداشتیم میگفت داریم میریم اسباب بازی فروش؟؟

خلاصه اینکه تا به مغازه اسباب بازی فروشی برسیم هر مغازه ای که رفتیم فروشنده متوجه میشد بعدش میخوایم بریم واسه این فسقل اسباب بازی بخریم..........

سر آخر هم بابا جون مجید این قطار خوگشل رو برای گل دخترمون خرید

 قطار

من هم واسه شما یک کتاب خیلی قشنگ خریدم ...

جوجه اردک زشت

حالا که به اینجا رسیدیم  یک سری به قفسه کتابهای ملیکا زدم و کتابهای محبوب و مورد علاقه اش رو بیرون آوردم تا در موردشون توضیحاتی بدم که میتونید تو ادامه مطالب ببینیدشون...

۱.این کتاب که از یک مجموعه سه جلدی از انتشارات کورشه به همراه سی دی بود، جزء اولین کتابهاییه  که ملیکا عاشقش شده ، علت اصلی اش هم اینه که سی دی این کتاب رو همیشه یا با گوشی من یا با دستگاه پخش  خانگی میتونسته  ببینه(جلد اول و دوم مفقود الاثر گشته)

چیه صدای حیوونا

۲.این کتابها  هم از مجموعه انتشارات کوروش و سه جلدی بوده که  کمی بعد از مجموعه بالایی برای ملیکا جون گرفته بودیم(جلد سوم مفقود الاثر گشته)

چیه غذای حیووناچیه غذای حیوونا

۳.اما میرسیم به این ۵جلدی که به صورت شعره و  بازم شاهکار همون انتشاراته و دوباره  سی دی کتابها همراهشون بوده

وقتی این سری رو برای گل دختری میگرفتیم خیلی کوچولو بود تازه میخواستیم براش داستانهای کوتاه تعریف کنیم

اوایل کمی بی دقتی میکرد و توجه نمیکرد ، اما بعد از یک مدت مثل بقیه کارهای این انتشارات عاشقش شده بود...

فصلهامیوه هامی ره باغ وحششغلهامداد رنگیها

۴.این کتاب رو انقدر دوست داشته و واسش جالب بوده ببینید به چه روزی افتاده ...

حتی برای من و بابایی هم خیلی جالب بوده........

مثلا یه تیکه از صفحات داخلش رو براتون میذارم تا متوجه بشید چرا..

تو مزرعه

    12

12

۵.این کتاب رو که مادر جون واسه دخملمون خریده خیلی به ما کمک کرد تا ملیکا جون رو از پوشک بگیریم..

۵

۶.این کتاب اولین کتاب برجسته ی ملیکا جون بوده که خاله جون مبینا زحمتش رو کشیده بود و ملی بانو هم خیلی دوستش داره

۶

۷.این کتاب هم به خاطر حالت خاصش که سر کودک به داخلش میره و میتونه خودش رو تو ماسک حیوانات ببینه برای ملیکا جون جالب بوده و هنوز هم دوسش داره

۷

۸.این کتابها هم که سه تا کتاب جدا هستند باز به خاطر حالت ظاهریش مورد پسند ملی بانو قرار گرفته

۸.۱۸.۲۸.۳

۹.این کتابهای نخی رو هم فعلا فقط میچرخونه و به بعضی از سوالهاش میتونه جواب بده

مینی نخینخی

۱۰.این مجموعه دو جلدی هم از انتشارات کورشه که داستانه و مثل همیشه سی دی داستان همراهش بوده

ملیکا جدیدا خیلی با این دو تا کتاب حال میکنه

روباه مکارگربه تنبل

۱۱.این دو جلد کتاب کلا یک مجموعه ۶ جلدی بوده و ما هر دفعه واسه گلمون یکی اش رو میخریم

 ، چون اگه همه رو یک جا میخریدیم ممکن بود زیاد علاقه نشون نده.

از سری کتابهای ترانه های جوجه اردکیه که شعرهای قشنگی داره

۱۲

۱۲.این کتاب خیلی قشنگ و جذاب رو که با فلش کارت و سی دی همراه بود ، دوباره از همون انتشارات کورشه خیلی وقته واسه گلمون گرفتیم و اکثر شعرهاش رو میخونه و دوستشون داره

 

باغ الفبا

۱۳.یکی از این سری  کتابها رو وقتی ملی بانو ۶ ، ۷ ماهش بود گرفته بودیم که عکسهاش خیلی براش جذاب بود به طوری که همه رو پاره کرده بوده

چند ماه پیش تو کتابفروشی ملیکا جون دوباره با دیدن این کتابها عکس العمل نشون داد و گفت مامانی جینگیلی میخوام

ما هم این دو جلد رو دوباره برای گل دخترمون گرفتیم

۱۲

 

ملیکا عاشق کتاب خوندنه و دوست داره من یا بابایی براش کتاب بخونیم خودم رو نمیگم اما مجید جان هم انقدر قشنگ براشون کتاب میخونه که بعضی وقتها خودمم دوست دارم با ملیکا بشینم و گوش کنم..

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامی مهتا
4 اردیبهشت 92 13:05
الهییییییییی عزیز دلم ...میدونی وقتی قراره برای مهتا یه چیزی بخریم من از مهتایی بیشتر خوشحالم... همچین مامانی هستم من


منم همینطور گلم
مامان محمد
4 اردیبهشت 92 13:54
سلام مامان ملیکا جان .انشاء الله سلامت باشی. قطار خیلی قشنگی برای ملیکا گرفتی مبارکش باشه. برای آبجیم و شوهرش دعا کن تو قشم تصادف بد جوری کردند دست دامادمون قطع شده بود پیوند زدند دعا کن بخیر بگذره. دست و پاهاش هم شکسته باید پلاتین بگذارند.. به همه بگو التماس دعا دارم. خواهرم هم شکمش پاره شده و دستاش و کمرش شکسته. میخوان انتقالشون بدند تهران . خیلی دعا کن. تن همه سلامت باشه با یک صلوات.


الهی..........
نمیدونم چی باید بگم عزیزم
انشاالله خدا شفاشون بده
هیچ کس نمیدونه فرداش چی میشه..؟؟؟
خدا به خیر بگذرونه
مامان محمد
4 اردیبهشت 92 13:57
سلام
مامان محمد
4 اردیبهشت 92 13:58
سلام
مامان فتانه
4 اردیبهشت 92 14:24
به به عجب کتاب هایی افرین....


ممنونیم خاله جون
زینبی
5 اردیبهشت 92 14:07
ایول به تو ملی بانوی عزیز
چه قطار قشنگی. چه کتابهایه اموزنده ای عزیزم.

دست مامان بابایه گل درد نکنه.
کار خیلی خوبیه که از الان علاقه پیدا کرده به کتاب.
خوشحالم بابت این علاقه


ممنونیم خاله جون
سمیرامامان پرنیان
9 اردیبهشت 92 13:36
عزیز دلم چه کتابهای خوب و مفیدی داری عروسک خوشگل اسباب بازیتم خیلی خوشگله مبارکه...دست مامانی و بابایی درد نکنه


مامي كيانا
10 اردیبهشت 92 10:33
مطالب مفيد بود
ايندفعه كه خواستم واسه كيانا كتاب بخرم حتما سعي ميكنم يكي از كتابهايي كه معرفي كرديد رو بگيرم


خوشحال شدم از اینکه تونستم مفید باشم