ملیکا جانملیکا جان، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره
زندگی مشترک من وبابازندگی مشترک من وبابا، تا این لحظه: 17 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

ملیکا جون ، قشنگترین هدیه ی خدا

اولین تجربه ی سینما با شهر موشها

1393/7/9 9:06
نویسنده : مامان منصوره
1,540 بازدید
اشتراک گذاری

قرار بود با دوستان مون و بچه  ها به سینما بریم و شهر موشها ی 2 ببینیم ؛ اما به دلایلی نشد و دیروز که بابایی مهربون بیکار بودند به همراه ملیکا ی عزیزمون که هیچ ذهنیتی از سینما نداشت راهی سینما شدیم

شهر موشها

نگران بودم که نکنه زود حوصله ی خانمی سر بره و بخواد که بریم خونه...

اوایل فیلم بود که همین اتفاق افتاد و گفت که خسته شده و میخواد بریم خونه ولی خدا رو شکر با ورود اسمشو نبر هیجان دنبال کردن فیلم  برای ملیکا بیشتر شد ...

به طوری که وقتی اسمشو نبر ها با ماشین تصادف کردند ..ملیکا داد زد :دارن اینا رو زیر میگیرن ..حقشون بود ...آفرین.....قه قهه

وقتی هم که موشها همه ی گربه ها رو کشتند گفتید: آخ جون مامان همه رو کشتن دیگه نیستن...

عروسک صورتی

به امید روزی که  مرضیه برمندها  بیشتر و بیشتر بشن...

 

 

پسندها (11)

نظرات (10)

مامی کیانا
9 مهر 93 11:01
واااااي چه تفاهمي پس اولين تجربه ي مليكا جون بود شروع خوبي بود واقعا هم تو سينماي ما جاي فيلم هايي كه براي كودكان مناسب باشه خيلي خاليه شايد سالي يكبار هم همچين فيلم هايي اكران نشه ما هم از فيليم لذت برديم اي جونم كه هيجانزده شده بود
مامان منصوره
پاسخ
تفاهم بار شدیم ما و شما... آره خدا رو شکر استقبال کرد حالا باید کلی انتظار بکشیم تا سینمایی برای کودکان دوباره ساخته بشه.. مرسی مونا جونم از مهربونیتون
مامان خدیجه
9 مهر 93 21:00
همیشه به تفریح من میخواستم نگار را ببرم ولی می ترسم از اسمشو نبر بترسه
مامان منصوره
پاسخ
آره یه جاهاییش خودمونم میترسیدیم واقعا
ابجی سجا
10 مهر 93 14:10
از نگاهت تا دلم رنگین کمان گل می کند با تو باید مثل باران حرف زد !
ابجی سجا
10 مهر 93 14:11
رها کوچولو
11 مهر 93 2:26
خوشبحالت ملیکا جون که رفتی سینما.من که هر چی ذوق عکس موشهای بیلبورد تبلیغاتی فیلم رو می کنم مامان بابام سر ذوق نمیان که بریم سینما
مامان منصوره
پاسخ
آخی..الهی ؛ انشاالله بزرگ که شدید میبرنت خاله جونم آخه ملیکا هم یه جاهاییش خیلی ترسیده بود... خاله جون انشاالله زودی بزرگ میشی و میری
samira
11 مهر 93 2:33
صلام عزیزم اتفاقا باران هم این فیلم رو با پسر خاله ش دیدن خیییلی هم خوشش اومده بود ملیکا جونم معلومه که خیلی خوشش اومده
مامان منصوره
پاسخ
چه خوب.. خدا رو شکر که خوشش اومده بوده
مامان فتانه
11 مهر 93 2:46
ما هم رفتیم...اره ایلین هم از اسمشو نبر خوشش نیومد
مامان منصوره
پاسخ
چه خوب اسمشو نبر باعث شد ملیکا رو صندلی سینما میخکوب بشه و هوس رفتن به سرش نزنه... با عث جذابیت فیلم شد
شایلین و مامانش
14 مهر 93 15:04
عزیزززم قربونش برم. ایشالا همیشه خوش باشین دوست من. شایلین منم برای اولین بار رفت سینما فیلم شهر موشها 2 رو دید. البته از طرف مهد بردنشون.
مامان منصوره
پاسخ
خدا نکنه خاله جون ممنونم از مهربونیت گلم چه خوب که شایلین جونم هم دیده
مامی مهتا
15 مهر 93 9:24
خوشحالم کهخوشت اومده.... دعای پایانی رو خیلی دوست داشتم به امید روزی که مرضیه برومندها و ایرج طهماسب ها بیشتر و بیشتر بشن ...
مامان منصوره
پاسخ
مرسی فهیمه جونم اوه آره ایرج طهماسب رو فراموش کرده بودم
سمیرا مامان پرنیان
17 مهر 93 21:39
خیلی فیلم جالبی بود ولی پرنیان خیلی نمیتونست توی سینما بشینه خصوصی داری عزیزمممم
مامان منصوره
پاسخ
آره خیلی من رو یاد کلاه قرمزی و پسرخاله مینداخت که با پدر و مادر و خواهرام تو سینما دیده بودیم.. انقدر که کار کودک تو ایران کمه انشاالله بزرگتر که شدن باکار جدید میرین