دو و نیم سالگی ات مبارک عزیز دلم
دخترم سی ماه از شروع زندگی ات میگذرد....
حالا دیگر دختر همیشه گریان ما ، که حتی همسایه ها هم از صدای گریه های نیمه شبی اش به تنگ آمده بودند ، خانم کوچولویی شده که توصیف کمالاتش در یک پست کوتاه سخت و نشدنیه....
امشب ، در آستانه ی دو و نیم سالگی اش میخوام از اون بنویسم ....
- قشنگترین سرگرمی ات تو روزهایی که تو خونه با هم سپری میکنیم ، با وجود بازی های فراوونی که داری ، رفتن سر کشوی لباسهات و پوشیدن لباسهای منتخبت و نه یکی بلکه چند تا لباس از روی همدیگه است.
- الحمدلله سوره های قرآنی رو به راحتی یاد میگیری و بعد از سوره ی کوثر و توحید این روزها سرگرم یادگیری سوره حمد هستید..
- چند روز پیش عمو پورنگ در برنامه ای که از اول ماه رمضون با نام کتابخانه شروع شده بود
میگفت :مکن بچه تو غیبت خدا میشه ناراحت
ملیکا سریع و بدون مکث گفت : دروغ نگو خاک تو سر تو باشه
- دیروز صبح سینی صبحانه رو آوردم تا بابایی به دخترمون صبحانه بده ، ملیکا جان بدون اینکه به من نگاه کنه رو به بابایی کرد و گفت : بابا این دختره آب نیاورد.... این همه مادری بکن آخرش هم میشی دختره.....
- عادت داری وقتی از حمام میارمت بیرون بعد از پوشیدن لباست سریع میری تو اتاقت و سشوارت و صندلی ات رو از اتاقت میاری میذاری جلوی آینه ی حال و میگی مامانی یا بابایی بیا موهام رو سشوار بکش... چند وقت پیش که داشتم جلوی آینه موهاتون رو شونه میکردم
گفتید :مامانی موهام بلند شد ، شبیه سلطان حریم شدم...
- از بن بن بن مامان و بابا و مو رو بلد بودی بعد از چند روز هم کلمات موش و گل و پا رو یاد گرفتی و امروز هم تقریبا سه کلمه ی دهن و گربه و سیب رو یاد گرفتی گلم
- شعر های زیادی بلدی که جدیدترینش رو در ادامه مطالب مینویسم
پاییزه پاییزه /برگ درخت میریزه
هوا شده کمی سرد/روی زمین پر از بــــرگ زرد
ابر سیاه و سفید / رو آسمون رو پوشید
دسته دسته کلاغا/میرن به سوی باغا
همه میگن به یک بار/ قار و قار و قار و قار
تو چشمای مادرم عکس خودم رو دیدم
چشمای مادرم رو تو دفترم کشیدم
مثل یک آینه بود من اون تو پیدا شدم
اما آخه چجوری تو چشم اون جا شدم
ای زنبور طلایی / نیش می زنی بلایی
زمستونا خوابیدی / خواب گلهارو دیدی
پاشو پاشو بهاره / عسل بساز دوباره
دکتر چه مهربونه / درد منو می دونه
با شوخی و با خنده / زخم منو می بنده
می گه مریض کوچولو / کوچولو و موچولو
برو بخواب تو خونه / دوای تو همینه
تا که بشی سلامت / خوشحالو شادو راحت
تپلویم تپلو/صورتم مثل هلو
قد و بالام کوتاهه/چشم و ابروم سیاهه
مامانه خوبی دارم/میشینه توی خونه
می بافه دونه دونه/پیرهن چین دار منو/کت و شلوار منو
می پوشم خوشگل می شم/مثل دسته گل می شم.
عروسک قشنگ من قرمز پوشیده/ تو تخت خواب مخمل آبیش خوابیده
یه روز مامان رفته بازار اونو خریده /قشنگ تر از عروسکم هیچ کس ندیده
عروسک من چشماتو باز کن/وقتی که شب شد اون وقت لالا کن
بیا بریم توی حیاط با من بازی کن /توپ بازی و شن بازی و طناب بازی کن.
اتل متل توتوله/گاو حسن چه جوره!
نه شیر داره نه پستون!/شیرشو بردن هندوستون!
یک زن کردی بـستون!/اسمشو بذار عم قزی!
دور کلاش قرمزی!/آچین و واچین!/یه پاتو بچین…