ملیکا جانملیکا جان، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره
زندگی مشترک من وبابازندگی مشترک من وبابا، تا این لحظه: 17 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

ملیکا جون ، قشنگترین هدیه ی خدا

شام خنده

1392/3/22 22:17
نویسنده : مامان منصوره
957 بازدید
اشتراک گذاری

از اونجایی که یکبار تیغ ماهی تو گلوی ملیکا جون گیر کرده بود ، ملیکا جون علاقه ی خودش رو به خوردن ماهی های خوشمزه ی دریای مازندران ، مخصوصا ماهی سفید، از دست داده ..

ما هم برای اینکه ویتامین ماهی ملیکا جبران بشه تن ماهی میخوریم...

امشب یعنی نیم ساعت پیش هم یکی از اون مواقع بود که داشتیم تن ماهی میخوردیم.

ملیکا : مامانی تن ماهی رو تنهایی پزیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مامانی: من نپختم گلم ، ماهی ها رو میبرن تو کارخونه و کارخونه اونها رو میپزه...


بعد از اینکه بابایی غذاش رو تموم میکنه رو به من میگه : دستت درد نکنه مامانی مهربون

ملیکا: نه ...مامانی نپزید...کارخونه پزید

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (22)

مامان ملیکا کوچولو
22 خرداد 92 22:22
الهی خاله قربون اون شیرین زبونیهات بشم اخه


مرسی خاله جونم
ما آدرس میخوایم
زینبی
23 خرداد 92 0:41
جانم.خوب راست گفته دیگه

مامان مهربون فقط گذاشته تو اب و رو حرارت.




بله دیگه ، اینهمه پختیم و خوردیم یک بار سوال نکرد مامانی تو پزیدی....
حالا که نپزیده بودم گفت مامانی تو پزیدی
سمیرا مامان پرنیان
23 خرداد 92 10:55
قلبون این ناناز خانوم برم با اون شیرین زبونیهاش


مرسی خاله جووووووووونم
مامان ملیکا کوچولو
23 خرداد 92 12:28
مامانی ما که با هم اشنا شدیم. این هم ادرسم دوست جونم


ماشاالله ملیکا جونمون خانمی شده واسه خودش
دیگه که کوچولو نیست......
ببخشید که نشناختمتون
زینبی
23 خرداد 92 14:31
ناراحت نباش منصوره جون.



شانس شماست دیگه



فدا سرت .چه غصه ها



زینبی
23 خرداد 92 19:06
وااااااااااااااااااااای مرسی از این همه گل



قابلی نداشت آبجی جونم
زهرا
23 خرداد 92 21:46
ای جان ماشااله چه دختر باهوشی خدا حفظش کنه


مرسی خاله جون
ツ ستایش مهربون ✿ ستایش خوش زبون ツ
24 خرداد 92 3:57
ملیکا جون مهربون ملیکا جون خوش زبون


ماماني اميرعلي جون
24 خرداد 92 12:01

حرف راست رو از بچه بشنو...كارخونه پزيد!!!



واقعااااااااااااااااااااااااااا
ツ ستایش مهربون ✿ ستایش خوش زبون ツ
25 خرداد 92 9:40
سلام منصوره جون
بله ما با پریسا جون همشهری هستیم


چه جالبببببببببببببب
مامي كيانا
25 خرداد 92 12:55
اي جونم خوشمزه


زینبی
26 خرداد 92 18:49
وااااااااااااااااااااااای منصوره جون.
من فکر کردم خصوصی گذاشتم واست


شرمنده پاکش کردم
زهرا مامان زکریا
27 خرداد 92 9:09
سلام
وای چه شیرین زبون شده این خانوم گلی

-----------------
منم لحظه شماری می کنم زکریا حرف بزنه


مرسی خاله جون
چرا آدرس نگذاشتید
دخمل جیگر طلا
27 خرداد 92 13:07

ماشالله


مرسی خاله جونم
زینبی
27 خرداد 92 14:44
فداسرت.
عوضش کردم.
دشمنت شرمنده گل من


ودیعه
27 خرداد 92 17:27
سلام چه دخمل شیرین زبونی خدا نگهدارش باشه مامانی


مرسی گلم
مامان فتانه
27 خرداد 92 17:55
خوب راست گفته دیگه این دختری...ای جانم از طرف من یک بوس گنده کن این شیرین زبونو


مرسی خاله جوووونم
مامی مهتا
27 خرداد 92 19:59
فداااایشیرین زبونیات ...ملی بانو


مرسی عزیزم
مسيحا
28 خرداد 92 15:08
سلام ، به قضاوتتون نياز دارم لطفا به من سر بزنيد


اومدم عزیزم
مریم مامان پرنیا
1 تیر 92 16:44
عجبببببببببببب


مامان رها
4 تیر 92 15:12
الهییییییی.کلی خندیدم.ماشالا خیلی شیرینه.خدا حفظش کنه


مرسی خاله جون
رها جونم رو ببوسید
حسام وحسنا
25 تیر 92 12:12
سلام گلم دختر خوشگلی داری خدا واست نگهش داره به وب ما هم سری بزن


سلام عزیزم
از لطفتون ممنونیم
فکر کنم آدرس وبتون رو اشتباه گذاشتید...
بازم تو نی نی وبلاگ سرچ میکنم و پیداتون میکنم