ملیکا جانملیکا جان، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 13 روز سن داره
زندگی مشترک من وبابازندگی مشترک من وبابا، تا این لحظه: 17 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

ملیکا جون ، قشنگترین هدیه ی خدا

ورود ملیکا به دنیای فناوری اطلاعات....

1392/3/1 21:50
نویسنده : مامان منصوره
670 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز که با ملیکا جون پشت رایانه نشسته بودیم فکر نمیکردم که به همین زودی بتونه کار کردن با ماوس رو یاد بگیر

برای اجرای آهنگ های سی دی  چیه غذای حیوونا از انتشارات کوروش  باید روی عکس هر حیوونی کلیک میکردی و اون آهنگ اجرا میشد

منم دلم میخواست خودت با انتخاب خودت این کار رو انجام بدی ، این شد که به شما گفتم عزیزم کافیه ماوس رو بذاری روی حیوون مورد نظرت و کلیک کنی

اولش میگفتی مامانی نمیشه چرا  ، کمکم کن....اما چند دقیقه نشد که این توانایی رو کسب کردی و من و بابا مجید بیشتر از قبل بهت افتخار کردیم ...

تازه امروز هم تونستی درگ کردن رو یاد بگیری ...و من هنوز خوشحالم....

خوشحالم چون دلم میخواد دخترم از همین الان با دنیای فناوری اجین بشه و بتونه فرد موفقی برای خودش و جامعه اش بشه

منم از هیچ کاری برای رسیدن به این هدف دریغ نمیکنم گل نازم

راستی من و بابا جون مجید دلمون میخواد ملیکا در آینده دکتر چشم پزشک بشه مژه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

ماماني اميرعلي جون
1 خرداد 92 23:55
آآآآآآآآفرين مليكا جونم
ايشالا توي زندگيت در هر رشته اي كه علاقه مندي موفق بشي گلم


مرسی خاله جون فاطمه
انشاالله امیر علی جونمم همینطور
ツ ستایش مهربون ✿ ستایش خوش زبون ツ
2 خرداد 92 3:59
سلام بر خانوم دکتر چشم پزشک خوشکل و طلا به ما هم نوبت میدین خانم دکتر
آفرین که کار کردن با رایانه رو یادگرفتی
ممنون منصوره عزیز از تماست خییلی خوشحال شدم ان شالله تلافی به خیر میبوسمت خواهر خوبم ان شالله هر چه زودتر دیدارها تازه بشه


مرسی عزیزم
ما به داشتن دوست خوبی مثل شما افتخار میکنیم
انشاالله
مامان عسل
2 خرداد 92 10:33
آفرین به این دختر باهوش
مامان ملیکا جون من امروز تازه ایمیلم رو چک کردم . خیلی خیلی ممنونم بابت ارسال فایل تقویم دستتون درد نکنه ببخشید دیر متوجه شدم


مرسی خاله جونم
خواهش میکنم عزیزم
مامان محمد جان
2 خرداد 92 13:11
سلام بانو
احسنت به ملیکای باهوش. خدا برات حفظش کنه.


مرسی عزیزم
مریم مامان پرنیا
2 خرداد 92 19:04
راستی مامانش .....چرا متخصص چشم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


عزیزم تصمیم آینده ی ملیکا بر عهده ی خودشه اما از نظر من و باباش ارزشش رو داره که اینهمه درس بخونی و آخرش بشی دکتری که با چند دقیقه زمان برای لیزیک یا هر چیزی شبیه اون کلی میگیری....
مامان رها
2 خرداد 92 21:19
آفرین به این مهندس کوچولو.خوشبحالش که مامان به این خوبی داره


مرسی خاله جونم
زینبی
2 خرداد 92 23:36
ماشالله به ملی بانو
حالا چرا چشم پزشک منصوره جون؟
دلیل خاصی هست؟


عزیزم تصمیم آینده ی ملیکا بر عهده ی خودشه اما از نظر من و باباش ارزشش رو داره که اینهمه درس بخونی و آخرش بشی دکتری که با چند دقیقه زمان برای لیزیک یا هر چیزی شبیه اون کلی میگیری....
زینبی
3 خرداد 92 13:01
اوکییییییییییییی
از نظر اقتصادی گفتی دیگه
در اون که شکی نیست.
ایشالله خودش هم بخواد و به آرزوتون برسین.
میدونم که از عهدش بر میاد


بله
مرسی خاله جونم
مامان پریسا
3 خرداد 92 18:50
خب معلومه دیگه خانم دکتر باید با همه چیز اشنا بشه و یاد بگیره.


مریم مامان پرنیا
5 خرداد 92 0:59
میگم .......عزیزم سال حماسه اقتصادی بد جوری ذهنت رو درگیر کرده هااااااااااااااااااا


بببببببله چه جورم گلم
مامی کیانا
5 خرداد 92 12:45
هورا ملی بانو باهوش و زرنگ
عالیه
بچه های این دوره انگار کار کردن با کامپیوتر و موبایل تو خونشونه و خیلی سریع یاد میگیرن


به قول یارو گفتنی وقتی به دنیا میان شیش کلاس سواد دارن
مامی کیانا
5 خرداد 92 12:47
عزیزم چرا که نه
آرزو بر پدر و مادر عیب نیست
مامانی و بابایی کیانا هم خیلی دوست دارن کیانا دکتر بشه ولی من فکر می کنم الآن خیلی زود باشه واسه این تصمیم
ولی خوب این هم خودش یک هدفه و میشه از الآن براش برنا مه ریزی کرد


امیدوارم بتونیم به یاری خدا آینده ی قشنگی رو براشون ترسیم کنیم
مامی کیانا
11 خرداد 92 13:28
کجایی دوست عزیز


سلام عزیزم ترافیکم تمام شده بود و دیر اقدام کردم
به زودی میام و از شرمندگی شما در میام