تبدار شدن دخترم
پریشب ساعت 4 صبح فهمیدم که دخترکم تب کرده ، با خوردن قطره استامینوفن کمی بهتر شد و خوابید دیروز هم با قطره تونستیم با تبش مقابله کنیم...
دکتر دخترم (دکتر مقصودلو ) برای دیشب بهمون نوبت ندادند و ما مجببور شدیم یک شب دیگه به دخترمون قطره استامیوفن بدیم...
صبح نزدیک ساعت 5 بود که بابایی متوجه شد ملیکا جان دوباره تب داره ، اما ایندفعه خیلی شدید تر بود .
انقدر تن دخترم داغ شده بود که فقط دعا میکردیم و برای سلامتی اش آیت الکرسی میخوندیم...
امروز صبح ملیکا جون رو بردم مطب دکترش ، نظر دکترشون این بود که هیچ عفونتی نداره و سرما هم نخورده ،میگفتند نصف بیشتر بیماری کودکان از طریق بوس دادنشون ایجاد میشه ، و توصیه کردند اصلا نگذاریم کسی بچه رو ببوسه.در مورد کم اشتهایی ملیکا هم گفتند که باید کمتر شیر بخوره و مجبور بشه به غذا روی بیاره....
برای رفع تب دخترم ،دکتر 2 تا آمپول به تن ناز ش زد که خیلی اذیت شد ، تازه چون بابایی نتونست بیاد و من تنها بودم ،مجبور شدم دخترم رو سفت بگیرم تا دکتر بهش آمپول بزنه ، ببخشید گل من...
بمیرم برات مامانی ،از شدت مریضی و ضعف چهره دخترم زرد شده .............
انشاالله دیگه هیچ بچه ای مریض نشه ،دختر ناز ما هم همینطور