ملیکا جانملیکا جان، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره
زندگی مشترک من وبابازندگی مشترک من وبابا، تا این لحظه: 17 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

ملیکا جون ، قشنگترین هدیه ی خدا

اولین تجربه ی استخر

1393/5/29 1:43
نویسنده : مامان منصوره
1,775 بازدید
اشتراک گذاری

به علت ترسی که ملیکا از آب و آب بازی یا شاید بهتر بشه گفت از خیس شدن داشت ؛ نمیتونستم خانمی رو به استخر ببرم..

تا اینکه تو یکی از آخر هفته های مردادی مون ؛ بابایی این ترس رو از دخترمون گرفت و تونست ملیکا رو با آب بازی کردن در دریا آشنا کنه...

جیگملی

این تجربه انقدر برای ملیکا جونم شیرین بود که تو این ماه سه بار عزیز دلم رو به دریا بردیم در حالی که دیگه خبر از شن بازی و ساحل نشینی ملیکا نبود

دریا

عزیزم

این بود که من و بابایی تصمیم گرفتیم شما رو با استخر هم آشنا کنیم...

قبل از اینکه به استخر بریم دایی جون درباره ی استخر از شما پرسیده بود و اینکه تا حالا رفتی یا نه ؟ به دایی گفتی ماهی داره؟؟؟

اولین باری که میبردمت استخر ؛ شنبه 25 مرداد ؛ برات خیلی تازگی داشت و خوشحال بودی ؛ وقتی اسم جاهای مختلف استخر رو بهت میگفتم مدام میپرسیدی یعنی چی؟بغلمامان فدات بشه

اوایل که قسمت استخر کودکانه بودیم کنارت بودم ؛ کم کم به مدت چند دقیقه شما رو با دوستات تنها گذاشتم و از دور مراقبت بودم ؛ طوری شده بود که اواخر سانس میگفتی : برو من خودم هستم..

از شیطنت هاتم بگم که با دوستات تو استخر میرقصیدی و مسخره بازی در میاوردی...یک بار به اصرار خودت سوار سرسره شدی ؛ هر چند نگذاشتم که به داخل آب بیفتی و در انتها گرفتمت اما دیگه هوس سرسره بازی نکردیسکوت

گهگاهم میومدی قسمت بزرگسالان و ازم میخواستی مثل دوستات شما رو لبه ی استخر بگذارم و خودت با گرفتن لبه ی استخر عرض استخر رو طی میکردیتلفن

مدام میگفتی آرامش دارم ، گفتم یعنی استخر بهت آرامش میده؟ میگفتید نه ؛ خودم آرامش میدمقه قهه


راستی اولین عکس پرسنلی ملیکا جونم ..

اولین عکس پرسنللی


کاردستی های این هفته ی مامانی و ملیکا جونش

هاپ هاپوقورقوری


چند روزیه با ملیکا جون بازی ریاضی انجام میدیم که ملیکا خیلی دوست داره

انشاالله سر فرصت تو یک پست جدا در مورد بازی هامون توضیح میدم


چند وقتیه با بابایی تصمیم گرفتیم دکترتون رو عوض کنیم ؛ برای همین یک دکتر از ساری انتخابمون شد که ملاقات اولمون دیروز بود

بعدش هم به فروشگاه مورد علاقه ی ملیکا جونم ؛ فروشگاه خانه کاشانه رفتیم که خانمی کلی خرید کرد..

از باتری قلمی برای اسباب بازیهاش و استیکر و مداد رنگی و مداد و چسب کودکانه برای کاردستیهاش و ... تا این پازل 50تیکه ای رو که خودم انتخابش کردم

پازل

لطفا برای دیدن قشنگترین نقاشی های این هفته به ادامه مطالب بروید...

در نگاه اول فکر میکردم که ملیکا دوتا پروانه و یک گل کشیده ، اما وقتی ازش پرسیدم متوجه شدم بنفشه حلزونه و آبیه پروانه....بغل

حلزون و پروانه

وقتی از ملیکا پرسیدم چرا دهن دخترش کجه گفت : آخه ناراحته

دهن کج

 

کچل

 

دخترک

 

شاهکار هنری این هفته زمانی اتفاق افتاد که ملیکا تصمیم گرفت کامپیوتر و باندش رو بکشهبغل

کامپیوترباند

 

پسندها (10)

نظرات (7)

مامان فتانه
29 مرداد 93 14:55
عزیزم معلومه استخر بهش خوش گذشته..ایلین هم که برای اول رفته بود خیلی ذوق داشت...میشه بپرسم کجا استخر بردین؟اسم دکترتون تو ساری چیه؟عجب نقاشیایی میکشه این دختر واقعا عالیه
مامان منصوره
پاسخ
آره الحمدلله استخر محمدزاده بهشهر اسم دکتر رو میام تو وبتون خصوصی میگم فتانه جون مرسی گلم ؛ ممنونیم از دلگرمیتون
samira
30 مرداد 93 0:33
سلام ملیکا جون خوشحالم که دیگه از آب نمیترسی در ضمن عکس پرسنلیت خیلی قشنگ شده
مامان منصوره
پاسخ
مرسی عزیزم ؛ ممنونم از لطفتون
مامی کیانا
30 مرداد 93 9:09
واي چه پست خوبي چه پربار چه خوب كه مليكا جون ترسش از آب از بين رفت آب بازي و استخر تو اينروزهاي گرم و بهتره بگم دااااااغ ميچسبه پس خانومي رو ساري دكتر مياريد؟ چه خوب ؟ كدوم دكتر ساري تشريف مياريد در خدمتتون هستيم اتفاقا فروشگاه خانه و كاشانه نزديك كلاس زبان كيانا ست خوشحالميشم همو ببينيم و بيشترآشنا شيم نقاشيهاي مليكا جون فوق العادست خيلي از ديدنشون لذت بردم عكس پرسنلي ملي بانو هم خيلي زيبا شده
مامان منصوره
پاسخ
سلام به مونای عزیزم دیگه داشت خیلی تلنبار میشد ؛ چند وقتیه مرض تنبلی گرفتم اوهوم خیلی چسبید خدا رو شکر در مورد دکترش میام وبتون ممنونم از محبتت عزیزم ؛ انشاالله آشنا میشیم ممنونم از نظر لطفتتون به نقاشی های ملیکا ؛
مامان خدیجه
30 مرداد 93 12:59
سلام آفرین به این پیکاسو کوچک
مامان منصوره
پاسخ
سلام ؛ مرسی خاله جون از نظر لطفتون
مامان النا
5 شهریور 93 18:41
خیلی خوبه که دیگه از استخر نمیترسه. نقاشی هاش هم خیلی خوشگلن.
مامان منصوره
پاسخ
آره خدا رو شکذ ممنونم از حسن توجه تون
بابای سارا
10 شهریور 93 6:57
خداحفظش کنه
مامان منصوره
پاسخ
تشکر
یکتا
15 شهریور 93 0:19
خاله جون ملیکا خیلی خوشگله واقاهرچقدربگم کم گفتم
مامان منصوره
پاسخ
چشمات خوشگل میبینه عزیزم