غروب دریا و شن بازی
خرداده و فصل امتحانات ، خاله های ملیکا هم مشغول درس خوندن هستند و نمیتونیم روزهای آخر هفته رو با هم باشیم ، این هفته هم با خانواده ی پدری ملیکا جونم به دریا رفتیم و جاتون خالی خیلی خوش گذشت ...
باز هم مثل چند روز پیش دریای گوهرباران رو انتخاب کردیم...
ملیکا شن بازی لب دریا رو به آب بازی ترجیح داد و مدام لب ساحل مشغول بود...
ماهی های زیادی لب دریا اومده بودند و بچه ها برای گرفتنشون حسابی سرگرم شده بودند ، اما ملیکا جونم ، همچنان شن بازی میکرد..، پندار و محمد مهدی و امیر رضا ( پسر عمه های ملیکا ) در ساحل آب بازی میکردند ، اما ملیکا بی تفاوت نشسته بود و شن بازی میکرد....
البته ما از این موضوع خوشحال بودیم چون هنوز سرما خوردگی اش خوب نشده بود .
این عکسهای هنری رو آقای صابری ، شوهر عمه ی ملیکا جون ازشون انداختند که از همین جا ازشون تشکر میکنیم...
پ ن :
ملیکا جون رابطه ی خوبی با کرم های ضد آفتاب نداره ،این لباس ملیکا پوشیده و خنک برای رفتن به دریا طراحی کردم تا یه وقت تن دختری مون نسوزه
دوربینمون هنوز در دست تعمیره و درست نشده...